سلام .حتما حتما از وبلاگ شاعری دیدن کنید . اولین مقاله در مورد وزنهای عروضی است. باشه
دوست عزیز و استاد بزرگوارم دکترسیامک بهرام پرور رفته خونه نو. مبارک باشه
با من
ای قصهی ِ شبهای ِ - این خاطرهها با من
در حسرت ِ تو مانده - این شبپرهها با من
در هر نفسم دارم - میمیرم و میخواهم
یک روز برقصانی - این مقبرهها با من
تو فاجعهی ِ عشقی - در حادثهی ِ بودن
بنشین و تماشا کن - این ناصرهها با من
ای هر مژهات شعری - دیوان ِ غزل با تو
موسیقی ِ آواز ِ - این شاعرهها با من
در مردمک ِ چشمت - رنگینم و شیرینم
تقدیر ِ تو ترسیم ِ - این دایرهها با من
هر ثانیه میچسبد - وقتی که تو میخندی
جان ِ تو صفا دارد - این منظرهها با من
امشب تو چراغی را – روشن کن و ... این با تو
دزدیدن ِ یک دنیا – از پنجرهها با من
دعوت
مرا به چشم ِ قشنگت دوباره دعوت کن
مرا به معجزهی ِ این هزاره دعوت کن
تنت طلایهی ِ خورشید ِ مینـَـوی دارد
مرا به معنی ِ این استعاره دعوت کن
زمانه غرق ِ پلیدی - زمانه غرق ِ بدیست
مرا نهانی از این بدقواره دعوت کن
مرا که هر چه بخواهی به گریه افتادم
به خندهای که پر است از اشاره دعوت کن
منم جزیرهی ِ تنها - تو مثل ِ کشتی ِ نوح
مرا به ساحل ِ امن و کناره دعوت کن
چه احتمال ِ غریبی که بخت ِ من دارد
مرا به سادگی ِ استخاره دعوت کن
مرا که شاعر ِ بیمزد ِ بوسههای ِ توام
به فصل ِ خواهش و شعری بهاره دعوت کن
ستارههای ِ نگاهت برای ِ من کافی ست
مرا به یک هتل ِ بیستاره دعوت کن
عشق ِ بیپایان
در بغل بنشان و دور از دست ِ دنیا کن مرا
عشق ِ بیپایان ندیدی؟ پس تماشا کن مرا
چشم ِ من جناتُ تجری تحتهَا الانهار ِ توست
با نوازشهای ِ نازت غرق ِ دریا کن مرا
ای عزیز! از ترس ِ فردا هر شب آهی میکشم
بیخیال ِ غصهی ِ امروز و فردا کن مرا
حرفهایی در نگاهت مانده باقی - زود باش
نیمهمست و نیمهعاشق - گرم و شیدا کن مرا
ای به خاک افتادهات من ! یا بگو یک بوسه چند
یا بیا قربانی ِ آن قد و بالا کن مرا
در هوای ِ شرجی ِ بیهوده بودن گم شدم
چلچراغ ِ روشنی داری که - پیدا کن مرا
آن اوایل
آن اوایل - وقت ِ من با مِن و مِن کردن گذشت
فرصت ِ کمیاب ِ داغ ِ بوسههای ِ من گذشت
رنگ در چشم ِ تو - خوابآورترین داروی ِ من
از حدود ِ نقشهی ِ جادویی ِ یک زن گذشت
تو - فریبم دادی و من در تلافی - ناگهان
عشق آمد - موجهایش از سر و گردن گذشت
زندگی یعنی هزاران فرصتم از دست رفت
عشق یعنی قلب ِ من از سد ِ پیراهن گذشت
آرزو یعنی خیابان ِ قرار ِ بعدیت
گریه یعنی از خیابانها فقط آهن گذشت
گریه دارد توی ِ چشمم لاله میکارد - سلام
یا خداحافظ - که فصل ِ پیش ِ تو بودن گذشت
سلام .حتما حتما از وبلاگ شاعری دیدن کنید . اولین مقاله در مورد وزنهای عروضی است.باشه؟
شوق دیدار تو دارد جان بر لب آمده
بازگردد یا برآید چیست فرمان شما؟
حضرت حافظ
رگهای ِ خوابم
ای سرآغاز ِ حقیقت - در گریبان ِ شما
میزند رگهای ِ خوابم - در خیابان ِ شما
شرط میبندم تمام بیدها مجنون شدند -
چند لیلی میخرامد؟ - روی ایوان ِ شما
عشق یعنی هر چه پیش آید خوش آید - ساده بود
یا کمی پیچیده - از موی ِ پریشان ِ شما
من جوانتر میشوم - مثل ِ غم ِ پنهانی
پیرمردی - در سرای ِ سالمندان ِ شما
قصهام دارد به پایان میرسد - کم یا زیاد
تند میگویی : بفرمایید - قربان ِ شما
تند میگویی که - یعنی زحمتم را کم کنم -
خسته از تنهایی ِ صدسالهام - جان ِ شما
عاشقی مانند ِ من روزی اگر پیدا شود -
وعدهی ِ ما مجلس ِ آیینهبندان ِ شما -
حالا اگر حوصله دارید دوباره بخوانید و جملات را در علامتهای – تمام کنید
همین الان سایت دوست و استاد عزیزم آقای فتاح بحرانی را دیدم . به خاطر همین خیلی خوشحالم . این بیت سوغات من از خانه فتاح عزیز است
یک ذره هنر از من هرگز نخرند اینجا
بنشستی و چون دیدی اهل هنرم رفتی
گفتی که من میخواهمت
تقصیر ِ تو یا من – ببین : گفتی که من میخواهمت
شاهد؟ درختان ِ زمین - گفتی که من میخواهمت
وقتی بهار از کوچهها – در موی ِ تو میشد رها
با دامنت میخورد چین - گفتی که من میخواهمت
وقتی که من نزدیک بود – از دوری ِ تو دق کنم
با ناز اما شرمگین - گفتی که من میخواهمت
دیدی که من میمیرم و با آبرویت میروم
با آن صدای ِ دلنشین - گفتی که من میخواهمت
گفتم سزاوار ِ توام – ای هر چه باداباد ِ من
در گوش ِ من آمد طنین - گفتی که من میخواهمت
وقتی خودت دیدی که من – هر لحظه سرشار از توام
گفتی : همین ؟ گفتم : همین - گفتی که من میخواهمت