چه راحت

تو کی می‏خوای آشتی کنی؟  یه عمره من منتظرم
هنوز یه کم دوسَم داری - منم که خوب دوسـِت دارم
یه چشمک ِ یواشکی -  به دست بادها بده
نگاه نگاه که زل زدم - فقط تو یک ندا بده
چه آسون بریدی - چه راحت شکستم
هنوزم نمی‏خوام - دلی رو که بستم

غزل غزل ترانه‏ها - تو موی ِ تو رها میشن
قشنگتر از همیشه با - نگاه ِ تو صدا میشن
هنوز ترانه خوندنی  - هنوز لبت بوسیدنی
دلم هنوز شکستنی - چقدر بوسه چیدنی
چه آسون بریدی - چه راحت شکستم
هنوزم نمی‏خوام - دلی رو که بستم

دنبال ِ تو می‏گردم و - هی تو بازم قایم میشی
تو باغ ِ آرزوی ِ من - سرو نازم ! قایم میشی؟
خب نمی‏خوای آشتی کنی - من میدونم تو میدونی
تقصیر ِ هیچ خدایی نیست - اگه بخوای خوب میتونی
چه آسون بریدی - چه راحت شکستم
هنوزم نمی‏خوام - دلی رو که بستم

مهمانی که نیست
می‏روم تنهای ِ تنها در خیابانی که نیست
تا چراغ ِ قرمز ِ بالای ِ میدانی که نیست
شاخه‏ی ِ نور از میان ِ راه روشن می‏شود
تا کمی گرمی بیارد در تن و جانی که نیست
در حیاط ِ خانه بوی ِ یاس می‏پیچد مرا
می‏شناسی با صدای ِ پای ِ مهمانی که نیست
هی تعارف پشت ِ خواهش . دست ِ من می‏گیری‏ و
می‏نشانی پای ِ تنها سفره‏ی ِ نانی که نیست
با همین شیرین زبانی‏ها غزل پر می‏شود
می‏رسد تا نیمه‏ی ِ غمگین ِ لیوانی که نیست
آخرین شعر ِ مرا می‏خوانی اما تند تند
فرصت ِ آن که سرت را هم بخارانی که نیست
ناگهان از پیش ِ چشمم می‏روی . یادم نبود
تازه می‏خندم برایت . کار ِ آسانی که نیست
از دلم – تقصیرکار ِ اصلی ِ این ماجرا
می‏بُری دل با وجود ِ آن که می‏دانی که نیست

 

دو سال می‏شود
دو سال می‏شود که من - شراب ِ تو نخورده‏ام
دو سال می‏شود که من - برای ِ تو نمرده‏ام
دو سال می‏شود ببین - حساب کن .  زیاد نیست؟
تمام ِ لحظه‏های ِ این - دو سال را شمرده‏ام
دو سال می‏شود تو از - ترانه‏ها جدا شدی
من از تو دل بریده‏ام - به آرزو سپرده‏ام
دو سال می‏شود همین - چه فرق می‏کند که من
به باختن رسیده‏ام - و یا که از تو برده‏ام
دو سال می‏شود که من - فقط به گریه دلخوشم
دلم میان ِ دیده‏ی ِ - ندیدنت فشرده‏ام
دو سال می‏شود ولی - خمیده شد نگاه ِ من
چنین که پیش می‏رود - سر ِ سه سال مرده‏ام
         

هنوز قصه‏ی ِ ما
دلم برای ِ تو  دا...بگذریم از این صحبت
که داغ ِ عشق ِ تو را...بگذریم از این صحبت
دلم برای ِ تو دارد همیشه می‏لرزد
چقدر من به خدا...بگذریم از این صحبت
غزل غزل به خداحافظی رسیدم و آه
هنوز بی‏تو صدا...بگذریم از این صحبت
صدای ِ من پر ِ حسرت شد و تو می‏فهمی
نمی‏شود که مرا...بگذریم از این صحبت
نمی‏شود که مرا از خودت نرنجانی؟
تو عاشقانه بیا...بگذریم از این صحبت
مرا ببخش که من هم ببخشمت . باشد؟
مرا به حرمت ِ با...بگذریم از این صحبت
ولی به حرمت ِ باران و ابر و آتش و عشق
دوباره پنجره‏ها...بگذریم از این صحبت
که هر چه پنجره‏ها قسمت ِ من و تو کنند
هنوز قصه‏ی ِ ما...بگذریم از این صحبت