سلام .حتما حتما از وبلاگ شاعری دیدن کنید . اولین مقاله در مورد وزنهای عروضی است.باشه؟
شوق دیدار تو دارد جان بر لب آمده
بازگردد یا برآید چیست فرمان شما؟
حضرت حافظ
رگهای ِ خوابم
ای سرآغاز ِ حقیقت - در گریبان ِ شما
میزند رگهای ِ خوابم - در خیابان ِ شما
شرط میبندم تمام بیدها مجنون شدند -
چند لیلی میخرامد؟ - روی ایوان ِ شما
عشق یعنی هر چه پیش آید خوش آید - ساده بود
یا کمی پیچیده - از موی ِ پریشان ِ شما
من جوانتر میشوم - مثل ِ غم ِ پنهانی
پیرمردی - در سرای ِ سالمندان ِ شما
قصهام دارد به پایان میرسد - کم یا زیاد
تند میگویی : بفرمایید - قربان ِ شما
تند میگویی که - یعنی زحمتم را کم کنم -
خسته از تنهایی ِ صدسالهام - جان ِ شما
عاشقی مانند ِ من روزی اگر پیدا شود -
وعدهی ِ ما مجلس ِ آیینهبندان ِ شما -
حالا اگر حوصله دارید دوباره بخوانید و جملات را در علامتهای – تمام کنید
همین الان سایت دوست و استاد عزیزم آقای فتاح بحرانی را دیدم . به خاطر همین خیلی خوشحالم . این بیت سوغات من از خانه فتاح عزیز است
یک ذره هنر از من هرگز نخرند اینجا
بنشستی و چون دیدی اهل هنرم رفتی
گفتی که من میخواهمت
تقصیر ِ تو یا من – ببین : گفتی که من میخواهمت
شاهد؟ درختان ِ زمین - گفتی که من میخواهمت
وقتی بهار از کوچهها – در موی ِ تو میشد رها
با دامنت میخورد چین - گفتی که من میخواهمت
وقتی که من نزدیک بود – از دوری ِ تو دق کنم
با ناز اما شرمگین - گفتی که من میخواهمت
دیدی که من میمیرم و با آبرویت میروم
با آن صدای ِ دلنشین - گفتی که من میخواهمت
گفتم سزاوار ِ توام – ای هر چه باداباد ِ من
در گوش ِ من آمد طنین - گفتی که من میخواهمت
وقتی خودت دیدی که من – هر لحظه سرشار از توام
گفتی : همین ؟ گفتم : همین - گفتی که من میخواهمت